بيمه عمر از نان شب واجب تر است.
ابتدا قبل از آنکه وارد بحث اصلي شوم، کمي از مزاياي اين نوع بيمه صحبت ميکنم. بيمههاي عمر و زندگي علاوه بر پوششهاي فوت و حادثه و درمان که دارند، داراي جنبه تامين مالي براي آينده فرد نيز ميباشند. يک فرد در طول قرارداد بيمه نامه خود تقريباً 25 برابر اندوختهاش در صورت فوت عادي پوشش ميگيرد، در صورتي که در اثر حادثه فوت کند اين پوشش 100 برابر خواهد شد و در صورتي که در اثر حادثه، منجر به از کار افتادگي کامل شود، 75 برابر اندوختهاش خسارت خواهد گرفت.
در همين کشورمان در سال چندين هزار مورد فوت عادي و فوت در اثر حادثه گزارش مي شود و تعداد بسيار زيادي معلول شده و يا دچار از کار افتادگي ميشوند که نتيجه آن وخامت مالي خانواده است که علاوه بر درد جانسوز از دست دادن و يا زمين گير شدن عزيزانشان که شايد سرپرست خانواده باشند، بايد با مشکلات مالي شديد بعد از آن نيز دست به گريبان شوند.
اما با پرداختهاي ناچيزي که در توان اکثريت عمده اين مردم است، حداقل ميتوان بار مشکلات مالي آنها را کاهش داد. اينجاست که بايد فرهنگ بيمههاي عمر و زندگي را در اين کشور نهادينه کرد.
از ديگر مزاياي اين نوع بيمه آن است که برخلاف بيمههاي ديگر در صورت استفاده نکردن از پوششهاي آن، پرداختيهاي بيمهشده سوخت نميشود بلکه توسط بيمهگر و تحت نظارت بيمه مرکزي وارد چرخه سرمايهگذاري شده و در انتهاي قرارداد، چند برابر پرداختيهاي بيمهگذار به خود او برگردانده ميشود، باضافه اينکه هرگاه ضرورتي حاصل شد و بيمهگذار نياز مالي پيدا کرد، بدون تشريفات اداري و در سريعترين زمان ممکن ميتواند از اندوختهاش وام بگيرد بدون آنکه روي ميزان سوددهي اندوختهاش تا انتهاي قرارداد اثر بگذارد.
در واقع با گسترش ضريب نفوذ بيمههاي عمر و زندگي در ميان مردم علاوه بر افزايش رفاه آحاد مردم، بار مالي دولت از لحاظ تامين يارانههاي پزشکي و همچنين ارائه وام بسيار کاهش مييابد، مضاف بر اينکه با گسترش صنعت بيمههاي عمر و زندگي درآمدهاي بسيار زيادي براي قشري از مردم که درگير ارائه خدمات بيمه هستند نيز مهيا خواهد شد که نتيجه آن افزايش اشتغال و گردش مالي مثبت سرمايهها در جامعه است چون بخش عمدهاي از حق بيمهها وارد سيکل سرمايهگذاري ميشود.
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط محمد
آخرین مطالب